درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید
موضوعات
آخرین مطالب
پيوندها


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 276
بازدید ماه : 444
بازدید کل : 73267
تعداد مطالب : 98
تعداد نظرات : 29
تعداد آنلاین : 1



نژاد
نژاد مردم روستای دهرود و کردوان استان بوشهرو...




تمام سرزمین کردستان پس از امپراتوری ماد تا سال ۱۵۱۴ میلادی یک ایالات مستقل در مجموعه ی سرزمینی ایران بود. در جنگ چالدران که بین نیروهای شاه اسماعیل اول صفوی و سلطان سلیم اول عثمانی در سال ۱۵۱۴ میلادی انجام گرفت بر اثر شکست ایران، بخشی از سرزمین کردستان از ایران جدا شد و نصیب عثمانی گردید. امپراتوری عثمانی سالها بر بخش جدا شده سرزمین کردستان از ایران، فرمان‌راندند تا اینکه با پایان جنگ جهانی اول و نابودی امپراتوری عثمانی متصرفات آن: سرزمین کردستان، سرزمینهای عربی، آسیای کوچک و بالکان تدریجاً تقسیم و یا مستقل گردیدند. بخش جدا شده سرزمین کردستان از ایران، در نقشهٔ جغرافیای امروزی در سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه قرار می‌گیرد.

یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:تاریخ کردها,تاریخ,کرد,کردها, :: 23:14 ::  نويسنده : فاطمه مینایی
در سالهاي 18 و 23 هجري قمري كردان پارس در دفاع از شهرهاي اهواز و فسا و دارابگرد به كمك ساير هم نژادان خود سخت كوشيده اند و حتي خسارات زيادي به اعراب وحشي و غارتگر وارد كرده اند طبري در اين مورد در فتح شهرهاي فسا و دارابگرد مي نويسد : «ساريه بن زنيم ( فرمانده اعراب مهاجم ) آهنگ فسا و دارابگرد كرد و چون به اردوگاه دشمن رسيد ، انجا فرود آمد و چندان كه خدا خواست انها را آنها را محاصره كرد و آنگاه دشمنان فراهم آمدند و كردان پارس با انها فراهم شدند و كار اعراب چنان سخت شد كه گروهي بزرگ بر ضد انان فراهم امده بود» گرچه در اين جنگ ايرانيان در اغاز پيروز شدند ولي با امدن نيروهاي كمكي ايرانيها از اعراب شكست خوردند و ايران اباد و سرافراز توسط اعراب باديه نشين اشغال گرديد كه هنوز هم اين اشغال به عناوين ديگري ادامه دارد . شادروان ياسمي در كتاب "كرد و پيوستگي نژادي و تاريخي " مي نويسد : «چون اعراب وارد فارس شد كه از مراكز عمده كُرد بلكه مهد تمدن ان طايفه بوده است ، قبايل كرد اين ايالت با ساير برادران ايراني خود كوششهاي سخت و فراوان نمودند و براي حفظ فسا و دارابگرد و ساير نقاط فارس قرباني ها دادند . سپاه عرب بعد از كاميابي بر جان و مال اكراد ابقا نكرد و افراد اين طوايف را به مجازاتهاي سخت رسانيد »طبري در جايي ديگر در فتح اهواز مي نويسد : «گويد : وقتي سپاهها سوي ولايات روان شد ،گروهي بسيار از كردان و ديگران در بيروذ( اهواز) فراهم امدند .....[ابوموسي فرمانده سپاه اعراب ] در ماه رمضان حركت كرد تا با جمعي كه انجا فراهم امده بودندذ كه با مسلمانان كيدي كنند ، يا فرصتي بجويند و ترديد نداشتند كه كار خواهند ساخت » در ده 1930 ميلادي قطعه پوستي در سليمانيه كوردستان پيدا شده است كه بر ان ابياتي به خط پهلوي كه احتمالا مربوط به سالهاي نخست اعراب به ايران است باشد : هــورمزگان رمان ، انزان كژان ويشان شارده وه گوره ي گــوره كان زور ارب كـــردنـــه خابـــور گنـــاي پالـــه ي حتــا شــاره زور شنــو و كنيكـــان ديل بشينـا ميــــــرد آزا ملـــــي و روي هوينا رُوِشـــت ستره مانـه وربيكس بزيــــــكا نيكا هورمــز و هيوچكس ترجمه : نيايشگاهها ويران شد،آتش ها خاموش بزرگ بزرگان خود را نـــهان كرد عرب ستـــمكـار خراب كرد روستاها را تــــا شــــاره زور زنان و دختران بـــــه اسيـري رفتنــد آزاد مـردان در خـون [خويش] غلتيدنـد كيش زرتشت بـــي كــــس مانــــد اهورمــزدا به هيچ كس رحــم نمي كند در سده هاي دوم و سوم هجري اطلاعات ما از كردان پارس بسيار اندك است اطلاعات ما از سده چهارم بيشتر مي باشد : جغرافي دانان اين سده در كتابهاي خود كردان پارس را خداوندان شهرها و روستاها خوانده اند .كه بزرگترين انها ابو اسحق ابراهيم استخري (كتاب ممالك و مسالك – سالهاي 321 تا 381 هجري قمري ) مي باشد كه توصيف كاملي از كردان پارس بصورت زير مي نمايد : « جمعيت كردان پارس بيشتر از ان است كه بتوان ثبت كرد اما شنيده شده كه در سرزمين پارس خانه هاي كردان باديه نشين بيشتر از 500000 نفر است . استخري ايلات كرد پارس را در پنج گروه زير شرح مي دهد : 1- رم جيلويه اين رم قديمي ترين رم مي باشد ( منظور از رم بايستي "رم " به معناي " گله" باشد) محدوده اين رم از شمال به اصفهان و كوه استخر و شهر استخر و بيضا (شمال شهر شيراز )و شهر شاپور (بيشاپور) و ارجان در مرز خوزستان مي داند 2- رم لوالجان اين رم از ان احمد بن ليث مي باشد كه در كوره اردشير خوره (با مركزيت شهر گور يا فيروزاباد فعلي ) مستقر مي باشند كه يك سوي اين كوره خليج هميشه فارس بوده است (فارس بعد از دوره ساسانيان به پنج كوره يا خوره به نام هاي استخر،دارابگرد ،اردشيرخوره ، شاپور و ارگان تقسيم شده است ) 3- رم ديوان رييس اين رم حسين بن صالح بوده و محل استقرار انها در كوره شاپور كه شهر بيشاپور در 20 كيلومتري شمال شهر كازرون است ،بوده و يك حد ان نزديك كوره اردشير خوره است استخري مي افزايد :«حدود "ئطنف" نزديك رم ديوان است كه اقاي دكتر صداقت كيش به دليل نداشتن نقطه در اين واژه نام مشابه ان را در استان فارس نديده است ولي به نظر بنده اين منطقه حدود نطنج باشد كه هم اكنون در شهر كازرون منطقه اي به همين نام وجود دارد كه احتمالا منظور استخري همان باشد . 4- رم شهريار اين رم در حوالي شهر اصفهان باشد و سكني ندارند و سردسير و گرمسير مي كنند كه تا زمان استخري رياست ان بر عهده احمد بن فارس بوده است 5- رم كاريان مرز شمالي اين رم ايالت اصفهان و مرز شرقي كرمان و حد بالاي ان اردشير خوره بوده است و حد ديگر ان نيز سيف بني صفار بوده است . بعد از اسلام سواحل شمالي خليج فارس يعني استانهاي كنوني بوشهر و هرمزگان كه قسمتي از ايالت فارس بوده اند شامل سه سيف بوده كه سيف صفار در جنوب لارستان و به عبارتي هرمزگان كنوني بوده است و اتشكده اي به نام كاريان ( در جنوب شهر لار و در روستاي كنوني كاريان قرار داشته است ) ومردم فارس در بين اتشكده هاي فارس بسيار گرامي مي داشته اند رم ها توسط افراد ديگري چون ابن حوقل نيز تقسيم بندي شده الند كه از ذكر انها خودداري مي شود در كتاب تاريخ بيهقي كه در سال 563 قمري نوشته شده است بحثي تحت عنوان « در ذكر مضاف و منسوب به هر شهري » مطالبي اورده است كه به نظر شادروان رشيد ياسمي ميهن اصلي كردان فارس بوده است . در اين كتاب چنين امده است: «در هر ناحيتي و ولايتي چيزي بود بدان ناحيت و ولايت منسوب گويند :حكماي يونان و زرگران شهر حران و جولاهگاه يمن و دبيران سواد بغداد و كاغذيان سمرغند و صباغان سيستان و عياران طوس و كربزان مرو و مليح صورتان بخارا و زيركان و نقاشان چين و تيراندازان ترك و دهات بلخ و اصحاب ناموس غزنين و جادوان هند و ضعفاي كرمان و اكراد فارس و تركمانان حدود قونيه و انگوريه و طرف روم و صوفيان دينور و....و ادباي بيهق » ابن خلدون ( 732-808 قمري )در سده هشتم مي نويسد : «در جانب شرقي بلاد خوزستان كوههاي اكراد است كه به نواحي اصفهان پيوسته است و مساكن كردها در ان كوهها است و چادرگاههاي آنان در پشت ان ناحيه در سرزمين فارس است كه آنها را زموم يا رم مي نامند » امير تيمور گوركاني و كردان پارس : امير تيمور دو مرتبه به فارس لشكركشي مي كند يكي درسال 789 قمري و ديگري در سال 795 قمري . به نظر مي رسد كه اين جهانگشا در سفر اول ، مشكلي با ايلات فارس و بويژه كردان فارس نداشته است اما در سفر دوم يعني در سال 795 محمود كتبي مي نويسد كه امير تيمور از راه سيمره به شوشتر مي ايد و در راه هركجا كه احشام لر و كرد تمرد مي كردند به تاخت و تاز ايشان دستور مي داده است . اين ضديت ، ناشي از ان است كه بر اساس حدس و گمان قريب به يقين ، ايلات فارس يعني لر ، شول و كرد جزو سپاهيان شاه منصور يعني اخرين پادشاه آل مظفر و هم چنين از طرفداران وي بوده است و از اين منظر در ان مناطق با لشكر امير تيمور درگيري ايجاد مي كرده اند .چون اين پادشاه رشيد ، شاه منصور ، با امير تيمور در روستاي گويم (در 20 كيلومتري شمال غرب شيراز) جنگ مي كند و شخصا قلب اطرافيان امير تيمور را مي شكافد و دو ضربه شمشير به امير تيمور مي زند و فرار مي كند و سپس كشته مي شود ، امير تيمور دستور سركوبي ايلات مذكور را مجددا صادر مي كند و حتي اميرزاده عمر شيخ ، فرزند امير تيمور كه كمي ديرتر از پدر،راه شيراز را در پيش مي گيرد ، برحسب نوشته شرف الدين علي يزدي ، پس از قتل شاه منصور : «و امير زاده عمرشيخ كه در عقب مانده بود ، برحسب فرمان قضا جريان اغرق را سر كرده مي امد و هرجا كه به متمردان و مفسدان لر و شول و كرد مي رسد غارت مي كرد و در حيز ضبط مي اورد و چون از نوبنجان (نوبندگان هم اكنون روستايي است از شهرستان نوراباد ممسني ) گذشته به كازرون رسيد ،از حضرت صاحبقران فرمان آمد ، همانجا توقف كرده ، آن نواحي را ضبط نمايد.» آگاهيهاي ما تا سده هشتم نسبتا مناسب بود اما از اين سده به بعد فقط يك خبر و واقعه از كردان پارس داريم و ديگر در هيچ اثر نوشتاري ، هيچ ذكري از كردان پارس نشده است . اين خبر هم اين مي باشد كه : پس از پيروزي امير تيمور در فارس ، افراد و سپاهيان شول و كرد فارس جزو لشكريان تيمور مي شوند و همراه اميرزاده اسكندر ، اصفهان را محاصره مي كنند ، ولي در حين محاصره تعدادي از اكراد و لشكريان شول و كرد با اميرزاده اسكندر مخالفت مي كنند و بدون جنگ به شيراز بر ميگردند. منبع:www.zanganeh.blogfa.com

امیدوارم اگر اطلاعات بیشتری درباره ی کردهای مهاجر و محل  سکونت آنها دارید این اطلاعات را در اختیار ما نیز قرار دهید.



جمعه 19 آذر 1391برچسب:اطلاعات,کردها, :: 15:0 ::  نويسنده : آرمن کردی


جغرافی‌دانان و مورخان اولیه، گروه‌های صحرانشین و نیمه‌صحرانشین ایرانی را نیز به عنوان کلی اکراد ذکر می‌کرده‌اند و منظور آن‌ها لزوماً مردمان کردنژاد نبوده بل‌که همه چادرنشینان و گله‌داران ایرانی غیر عرب و غیر ترک را به همین نام می‌خواندند.

 

طوایف کرد البرز مرکزی

گیلان

شهرستان رودبار و پیرامون ( شهرستان طارم، رودبار الموت، شهرستان سیاهکل و شهرستان تنکابن ) کانون کردنشین استان گیلان شمرده می شود؛ در نتیجه تیره های بزرگ کرد زبان به ویژه عمارلو در سرتاسر این نواحی حضور انبوه دارند.


از کنفدراسیون
عمارلو تیره های زیر در شهرستان رودبار می زیند:

در بخش عمارلو شهرستان رودبار: عمارلو، قبه کرانلو، استاجلو، بیجانلو، بیشانلو، شمخانلو

در بخش مرکزی شهرستان رودبار (رحمت آباد): برامکله، حاتمی، پیراصلو، عمارلو

در بخش مرکزی شهرستان رودبار (گلوگاه): بهتویی، ولی یاری، باجلانی، چمشگزک و کلهر و رشوند


زنجان تا منطقه تاکستان قزوین

زعفرانلو، ارامانلو، کیوانلو، قراچورلو، عمارلو، شادلو، باوه نور و....

قزوین

طایفه چگنی، جلیلوند، مافی، رشوند، کاکاوند، باجلانی، پاپلی، قیاسوند، کرمانی، ولی یاری و.. کردهای منطقه تاکستان قزوین و (زنجان): زعفرانلو، ارامانلو، کیوانلو، قراچورلو، عمارلو، شادلو، باوه نور و....

کردهای مازندران

جهان بیگلو، ملانلو، دراره ده ساری: عبدالملکی و...، تیره‌های کلبادی، مسگر، اشکارگر، خواجه وند، در کلارشتاق شرف وند، کجور: طایفه لک، طایفه‌های قیاسوند، اصانلو، ایرانلو. کردهای گرگان: طایفه‌های حسنوند، کاکاوند، طایفه‌های کرد در کرد کوی: زعفرانلو، کاکاوند، جهانبگلو، عمرانلو، دوانلو، سپانلو، منوچهرلو، عرب خویشانلو، حسینلو، طایفه‌های کرد زیدی، باباکردی، کتولی و...

طوایف کرد در غرب ایران

  • کردهای کردستان:
  • کردهای بانه : طایفه‌های شهیدی، بهرام بیگی، احمدی، توکلی، لطف الله بیگی و...
  • کردهای منطقه سقز : فیض الله بیگی، گورک، تیله کوهی، جاف، سقز، کلالی و...
  • کردهای منطقه سنندج : طایفه‌های اردلان سنندجی: حبیبی، کلماسی، زند، آصف، اردلان، شاه ویسی، بابان، وکیل. صادق وزیری مسعود وزیری، معتمد وزیری، آصف وزیری، مردوخی و...
  • کردهای منطقه کامیاران: طایفه‌های کمانگر، لطف الله بیگی، شهیدی، کشککی احمدی.
  • کردهای کرمانشاه:
  • ایل‌ها و طایفه‌های : زنگنه، سنجابی، کلهر، گوران،قلخانی" قبادی، چوپان، کاوه، باباخانی، ولدبیگی، مصطفی سلطانی، کانی سانی.
  • کردهای منطقه جوانرود : ایناخی ،کلاشی، میر عبدلی،تایجوزری،ولدبیگی، رستم بیگی، باباخانی و...

طوایف کرد در ایران مرکزی

  • کردهای دماوند و خوار و ورامین: طایفه‌های کردبچه، جاوان (جابان)، شادلو، زعفرانلو، ، ایزانلو، .
  • کردهای استان سمنان(در شاهرود): چگنی، رشوند.
  • کردهای گرمسار شامل دو طایفه شادلو و قراچورلو می باشند. تاریخ استقرار آنها به سال ۱۰۰۶ هـ.ق که حرکت تاریخی کرد از جنوب قفقاز به آذربایجان و از آنجا به خوار و ورامین و از آنجا به خراسان انتقال یافته اند، می رسد. برخی از قراچورلوها و شادلوها درخوار و ورامین اسکان یافته اند. کردها در روستاهای حسین آباد کردها، علی آباد، قلعه خرابه و جلیل آباد ساکنند. مسعود کیهان در سال ۱۳۱۱ هـ .ش تعداد آنها را ۱۲۰ خانوار نوشته است.

طوایف کرد در جنوب ایران

  • کردهای خوزستان و چهارمحال و بختیاری:
  • طایفه‌های کرد و کرد زنگنه در نواحی باغ ملک که امروز به گویش بختیاری تکلم می کنند.

[۲][۳]

  • کردهای استان فارس : در تاریخ نام بیشتری از آنها بوده و امروزه تنها در برخی روستاهای توابع کازرون مانند عبدو[۶] و کرون[۶] باقیمانده اند. زبانشان حالتی میان فارسی و کردی دارد اما ویژگیهای زبان کردی و اصطلاحات کردی در میانشان رایج است. برخی از طوایف کوهمره سرخی نیز کرد تبار می باشند که زبانشان ویژگیهای زبان کردی را دارا است. [۷]

در حال حاضر در استان فارس، گروهی از کردها زندگی می کنند که خود را کرونی می نامند این گروه در حدود ۱۰۰۰ خانوار هستند که در روستاهای شیراز و کازرون و سپیدان زندگی می کنند. سه روستا صد در صد کرد و ۱۱ روستای مشترک با فارسها. اینها به زبان کردی کرمانشاهی صحبت می کنند. ۱۷ خانوار از کردهای شیراز هنوز کوچ روی می کنند. در لارستان فارس ۱۰ هزار نفر کرد هستند که پیرو مذهب اهل سنت شافعی بوده اند. [۸]

از طایفه‌های کرد پارس، که نام آنان در متون قرون اولیه اسلامی درج شده، برخی تاکنون پابرجا هستند. طایفه‌های شش گانه سرخی (سهری و سهرکیه مندرج در متون فوق) و مهرکی و بککی، که در منطقه کوهمره سرخی می‌زیند، بازماندگان «اکراد پارس» عهد ساسانی اند.

  • کردهای کرمان:
  • طایفه‌های بامری در جبال بارز، لک در پاریز، خواجوینی (خواجه وند) و افشارقاسملو (قاسم اولادی).

ردپای کردهای کرمان تا کهنوج و بم هم دنبال شده است. مهنی ها در سیرجان و رفسنجان هستند؛ در دامنه کوههای بارز. 

کردهای استان بوشهر:ایل زنگنه استان کرمانشاه در مرکز وشمال این استان واقع شده اند.

طوایف کرد شرق ایران

  • کردهای بلوچستان:
  • طایفه‌های سهراب زایی، مصطفی زایی، میرابلوچ زایی، گدازایی، شه کرم زایی، الله رسان زایی، جمال زایی، کمال خانی زایی، علم خان زایی، درزاده، غلام رسان زایی، شهدادزایی، سید خان زایی، سالار زایی، علما خان زایی، میریحیا زایی، مرادزایی، گل محمود زایی، ناگزی زایی شهمراد زایی، گنگدازایی، بولگاک زایی، متیم زایی، عجب زایی، کرم زایی، ناروزایی.[نیازمند منبع

  • ]

در استان خراسان شمالی و قسمت‌هایی از خراسان رضوی نیز مناطقی وجود دارند که مردم در آن مناطق به زبان کردی صحبت می‌کنند که از این میان می‌توان به مناطق: اسفراین، بجنورد، شیروان، قوچان، درگز، چناران و باجگیران اشاره نمود. مردم کردتبار[نیازمند منبع] این مناطق بنا به روایت تاریخ از ایل افشار هستند که در زمان شاه عباس از منطقه غرب دریاچه اورمیه به این نواحی برای محافظت از مرزهای ایران کوچ داده شدند و بنا به روایتی دیگر شاه شاه عباس آنان را به خاطر تضعیف سرکشی خان‌های کرمانجی و استفاده از آنان در مقابله با حملات بی‌امان ازبکان به خراسان بزرگ کوچاند.[۵]

  • طوایف زعفرانلو، ارامانلو، سعدانلو، کیوانلو، عمارلو، شادلو، بچاوند، باوه نور در قوچان که همگی از ایل بزرگ حسنلو هستند، کاوانلو در رادکان، دوانلو در مزوج و بجنورد، عمارلو در نیشابور، ایزانلو و عمرانلو در شیروان، شیخ امیرانلو، سووانلو، پیچپرانلو، شاملو، بهادرانلو در قوچان، پالکانو در جیرستان، پهلوانلو در باجگیران، توپکانلو، تیتکانلو، حمزه لو، رشوانلو، رودکانلو، زیدانلو در قوچان و بجنورد و درگز، سیوکانلو در اوغار، کم کیلانلو در باجگیران، سپرسپرانلو در جیرستان، شهرانلو، دولت خانی و شیخکانلو در اوغار و چناران و قاسملو در اسفراین در درگز، طایفه‌های شیخوانلو، باچوانلو، قراچورلو، زیدانلو، مادانلو (بادانلو)، کیکانلو، پالکانلو، کیوانلو، زنگنه، تورانلو، دوله شانلو، ارتکانلو، بریوان لو، چگنی، صوفیانلو، بادلو، کپکانلو، گوشانلو، گیلانلو و...
  • کلات: اردلان، شارلو، گوشانلو، ترسانلو، بادللو و... ایل‌ها و طوایف دیگری را می‌توان نام برد که در سراسر ایران پراکنده‌اند، که یادآوری آنها نیز بتدریج صورت میگیرد.
  • توپکانلوها یکی از گروههای کُرد پراکنده در استان خراسان هستند که خود را (توپان) می‌نامند و توپان را واژه‌ای کردی به معنای انبوه جمعیت یا درخت می‌دانند. برخی این معنا را به سبب پرجمعیت‌ بودن توپکانلوها در میان عشایر خراسان دانسته‌اند. [۹] این احتمال وجود دارد که چون این ایشان در صنعت سر رشته داشته اند توپچی، توپ‌های جنگی بوده اند.

بنابر شواهد تاریخی خاستگاه اصلی توپکانلوها به احتمال قوی مناطق غرب ایران و کردستان بوده است. آنها نیز مانند دیگر گروههای کرد خراسان به تدریج در دورهٔ حکومت شاه اسماعیل اول (۹۰۷-۹۳۰ق/۱۵۰۱-۱۵۲۴م)، شاه عباس اول صفوی (۹۹۶-۱۰۳۸ق/۱۵۸۸-۱۶۲۹م) و نادرشاه افشار (۱۱۴۸-۱۱۶۰ق/۱۷۳۵-۱۷۴۷م) برای مقابله با ترکمنها و ازبکها به‌ سرحدات شمال شرق کشور کوچانده شدند. [۱۰] و در نواحی چکنه، مشهد، جوین، نیشابور، دشت تقی، درگز، قوچان، شیروان، سرخس، اسفراین و بینالود استان خراسان اسکان یافتند .

درگذشته شمار بسیاری از توپکانلوها کوچنده بودند و میان نواحی ییلاقی دامنهٔ کوههای شاه‌جهان و آلاداغ، حاشیهٔ رودخانهٔ اترک و نواحی اطراف مراوه تپه و نواحی قشلاقی اطراف سرخس، کشف‌رود و مزدوران کوچ می‌کردند . ایوانف که در اوایل سدهٔ ۲۰م در میان کردهای خراسان بوده است، از گستردگی کوچ توپکانلوها و اتحاد و همبستگی آنها در کوچ اظهار تعجب می‌کند و می‌گوید: کوچ توپکانلوها که چند هفته در مسافتی طولانی طول می‌کشید، بیشتر بدون پیشامدهای ناگوار و دزدی خاتمه می‌یافت . امروزه بیشتر توپکانلوها یکجانشین شده‌اند و در روستاها و شهرها اسکان یافته‌اند، اما شمار اندکی از آنها هنوز میان دهستانهای شهرستانهای اسفراین، بجنورد، برد اسکن، چناران، درگز، سبزوار، سرخس، شیروان، طبس و... استان خراسان ییلاق و قشلاق می‌کنند (سرشماری، جمعیت، ۵۴-۷۱).

زبان مادری توپکانلوها مانند گروههای دیگر کرد خراسان، کردی، و احتمالاً از دستهٔ گویشهای مُکری بوده است. درآمیختگی و همزیستی کردهای خراسان با همسایگان ترک و ترکمن در چند صد سال گذشته، سبب شده که بسیاری از عناصر فرهنگ کردی گروههای قومی کُرد، از جمله زبان، جایش را به زبان و فرهنگ ترک و ترکمن بدهد؛ از این‌رو ایوانف شناسایی هویت کردهای خراسان را مشکل دانسته است و آنها را ترک‌زبانان یا ترکمن‌شده‌هایی می‌داند که رفته رفته هویت کردی را از دست می‌دهند. [۱۱] ایل افشار که در بالا اشاره شده از ترکان افشار اورمی هستند که توسط نادر شاه افشار در تاریخ ۱۱۴۲ ه.ق به ریاست کوسه احمدلوی افشار ارومی از شهر اورمیه کوچ داده و در منطقه ابیورد خراسان ساکن شده اند اینها اصالتاً از ترکان افشار اورمیه می باشند[۱۲]

منابع

 

 

  1. مصطفی تقوی مقدم در کتاب تاریخ سیاسی کهگیلویه، تهران: مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، ۱۳۷۷
  2. ↑ 

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد